یک موویز

آهنگر ویل ترنر با دزد دریایی عجیب و غریب "کاپیتان" جک اسپارو همکاری می کند تا عشقش، دختر فرماندار، را از دست متحدان دزد دریایی سابق جک که اکنون مرده اند نجات دهد...

یک عروس بعد از کمای طولانی، بیدار میشود. اثری از بچه‌ای که قبلا در شکم داشته نیست. تنها چیزی که در ذهن دارد، انتقام گرفتن از تیم قاتلینی است که به او خیانت کردند، تیمی که خودش هم زمانی عضو آن بود.

بروس بنر، یک محقق ژنتیک با گذشته‌ای غم انگیز، بخاطر یک بیماری هر موقع که خشمگین میشود به یک غول سبز بزرگ خشمگین تبدیل میشود…

یک دلقک‌ ماهی به نام مارلین، در مورد پسرش نیمو زیادی حساس است. او پسرش را در اقیانوس گم می‌کند و در پی ‌آن با کمک ماهی به نام دوری به جستجوی نیمو می‌پردازد. به تدریج و پس از یافتن نیمو او متوجه می‌شود که نباید آنقدر مته به خشخاش بگذارد.

داستان درباره ادامه قسمت قبل است. بعد از اینکه قدرت حلقه باعث جدایی فرودو از دوستانش شد او تصمیم گرفت تا همراه با دوست وفادارش سم به این سفر ادامه دهد اما موجود دیگری به نام گالم به سراغشان می آید و...

قبل از مسابقه برای فرار از قاتلان و تلاش برای به دست آوردن حافظه خود، یک مرد توسط یک قایق ماهیگیری، پر از گلوله و مبتلا به فراموشی، سوار می شود...

۱۰ سال بعد از تلاش برای نجات نابو، کهکشان در آستانه جنگ داخلی قرار می گیرد. تحت رهبری «جدای» خائن، هزاران سیستم خورشیدی تهدید به جدا شدن از جمهوری کهکشانی می شوند. شاگرد هوشیار و لجوج «جدای» که یک شوالیه دلیر است به همراه ملکه به قلب این کشمکش کشیده می شوند و جنگ آغاز می شود…

فیلم داستان جوانی به نام فرانک ابیگنل پسر ( لئوناردو دی کاپریو ) است که تا قبل از بیست سالگی توانسته بود به یکی از بزرگترین کلاهبرداران عصر خود تبدیل شود و میلیونها دلار از طریق جعل چک از بانکهای مختلف برداشت کند. همچنین خود را به عنوان خلبان ، پزشک و وکیل جا بزند. از طرف دیگر کاراگاهی از اف بی آی به نام کارل هانریتی ( تام هنکس ) به دنبال اوست ولی همیشه از او عقب می ماند …

یک زن همراه دو فرزندش که به نور خورشید حساسیت دارند، در خانه‌ای تاریک زندگی می کند. با جریاناتی که برایش اتفاق می افتد، کم کم باور می کند که خانواده‌اش نفرین شده‌اند.

جیک هویت» (هوک) پلیس تازه کاری است که می خواهد به بخش ضد قاچاق مواد مخدر پلیس لس آنجلس به فرماندهی «سرگرد آلونزو هریس» (واشینگتن) بپیوندد. «هریس» قبول کرده که پیش از پیوستن «جیک» به واحدش، او را امتحان کند و یک روز هم راه هم سوار بر ماشین پلیس اش شهر را زیر پا بگذارند…