یک موویز

تاریخچه فروشنده کفش سانی واکارو و اینکه چگونه نایک را در تعقیب بزرگترین ورزشکار تاریخ بسکتبال، مایکل جردن، رهبری کرد...

طوفان عجیبی گونه ای از موجودات تشنه به خون را در یک شهر کوچک رها می کند، جایی که گروه کوچکی از شهروندان در یک سوپرمارکتی دور هم جمع شده اند و برای زندگی خود می جنگند...

لوله کشی به نام ماریو به همراه برادرش لوئیجی در یک هزارتوی زیرزمینی سفر می کنند و در تلاش برای نجات یک شاهزاده خانم اسیر شده هستند...

زنی به نام بث به ملاقات خواهر بزرگترش الی می‌رود که سه بچه را به تنهایی در آپارتمانی کوچک در لس‌آنجلس بزرگ می‌کند. دیدار مجدد این دو خواهر باعث کشف کتابی مرموز در اعماق ساختمان الی می‌شود. حال کشف این کتاب باعث ظهور شیاطین ترسناکی می‌شود که بث را وارد نبردی وحشتناک برای بقا می‌کند...

این فیلم در مورد خدمتکار وفادار کنت دراکولا (با بازی نیکلاس کیج) به نام رنفیلد (با بازی نیکلاس هولت) می‌باشد که مجبور است طعمه‌های اربابش را تهیه کند و تمام دستورات او را انجام دهد. اما اکنون پس از قرن‌ها بندگی، رنفیلد آماده است تا زندگی خارج از سایه کنت دراکولا را تجربه کند. ولی او ابتدا باید بفهمد چگونه به وابستگی خود پایان دهد و…

این فیلم بازنمودی از زندگی واقعی «پدر گابریل امورث» می باشد، یک کشیش که رئیس انجمن جن گیری واتیکان بود و در طول زندگی اش بیش از 100 هزار جن گیری انجام داده است...

یک دزد جذاب به همراه گروهی از ماجراجویان دست به یک دزدی حماسی می زنند تا یک یادگار گمشده را پس بگیرند، اما وقتی با افراد اشتباه برخورد می کنند همه چیز به طرز خطرناکی خراب می شود...

پس از آخرین جنایات قاتلی با ماسک روح، چهار بازمانده، سامانتا، تارا کارپنتر و دوقلوها چاد و میندی میکس، همه چیز را در شهر وودزبورو پشت سر گذاشته تا زندگی جدیدی را در شهر نیویورک آغاز کنند اما اوضاع آنطور که آن‌ها تصور می‌کردند پیش نرفته و…

این فیلم داستان پسری را روایت می کند که یک روز را با یک دختر می گذراند و آن دختر بعد از آن روز به طور کامل ارتباطش را با او قطع می کند، این پسر به خاطر علاقه ای که به این دختر پیدا کرده است، سر تا سر جهان را دنبال این دختر می رود اما نمی داند چه اتفاقات شومی انتظارش را می کشند...

هنگامی که یک پرستار برنامه ای را دانلود می کند که ادعا می کند لحظه از دنیا رفتن هر فردی را پیش بینی می کند. این برنامه به او می گوید که او فقط سه روز فرصت زندگی دارد. با تیک ساعت و چهره ای که او را آزار می دهد، در این بین او قبل از اتمام زمان باید راهی برای نجات جان خود پیدا کند...