یک موویز

خاطرات تلخ و شیرین زنی بنام «Grace Pudel» که علاقه به جمع‌کردن حلزون‌ها، رمان‌های عاشقانه و خوکچه‌های هندی دارد.

اندی دیگه بزرگ شده است و کم کم روانه رفتن به دانشگاه میشود و اسباب بازی هایش که وودی و باز هم جزء آن‌ها هستند قرار است که داخل اتاق زیرشیروونی انبار شوند. ولی قبل از اینکه این اتفاق بیفتد به صورت تصادفی دور انداخته میشوند و بعد از گذراندن ماجراهایی، خود را در یک مهدکودک می یابند.

وایکینگ جوانی به نام هیکاپ علاقه زیادی به شکار اژدها دارد، اما بر خلاف انتظار خودش با یک اژدهای جوان دوست می شود که این دوستی بین او و اژدها در میان قبیله اش پذیرفتنی نیست و…

در انیمیشن بالا رویای پیر مرد ۷۸ ساله بادکنک فروش به محقق می شود. او هزاران بادکنک را به خانه خود وصل می کند و عازم «آبشار بهشت» در آمریکای جنوبی می شود. پسر بچه ای خوش بین به نام «راسل» به طور اتفاقی با او همسفر می شود و....

یک زن بعد از برخورد با یک شهاب سنگ آسمانی به یک غول تبدیل می شود. دولت او را همراه تیمی از هیولاها برای مقابله با یک موجود فضایی می فرستد که قصد تسخیر زمین را دارد…

داستان که در سال ۱۹۷۶ تا ۱۹۹۴ اتفاق میافتد، درباره دوستی یک کودک کوچولوی ۸ ساله و مرد ۴۴ ساله است که در نیویورک زندگی میکند. داستان بیشتر حول زندگی این دو نفر است، از وقتی بچه ۸ ساله است تا وقتی ۲۶ ساله شود و نامه هایی که بین این دو نفر رد و بدل میشود. این انیمیشن بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده است.

کورالاین دختری یازده ساله است که به همراه پدر و مادرش به یک خانه عجیب و دورافتاده 150 ساله نقل مکان کرده‌است. او که هیچگاه پدر و مادرش درکش نمی‌کنند و دیگر دوستانش را نمی‌تواند ببیند و دور و برش هم همسایه‌های عجیبی زندگی می‌کنند بداخلاق شده‌است. کورالاین از یک دریچه کوچک وارد یک دنیای دیگر می‌شود…

انسان‌ها از سیاره زمین رفته‌اند. تنها میراثی که آن‌ها بر روی سیاره گذاشته اند ماشینهای مکانیکی بزرگ و مخوف است که جان انسانها را به خطر می انداخت. در این بین ۹ گروه از عروسکهای پارچه‌ای سر از لاک خود دربرمی آورند تا سیاره را از دست این ماشینها نجات دهند...

در آینده ای دور، یک ربات کوچک جمع آوری زباله ناخواسته در یک سفر فضایی قرار می گیرد که در نهایت با سرنوشت بشر تصمیم می گیرد...

داستان در چین باستان رخ می‌دهد؛ یک پاندای فربه به نام “پو” آرزو دارد که استاد کونگ‌فو شود. هنگامی که پیش‌بینی می‌شود یک جنگجوی خطرناک “تای‌لانگ” از زندان می‌گریزد، جشنی برپا می‌شود تا جنگجوی اژدها در آن برگزیده شود. پس از رخدادهایی پو به عنوان جنگجوی اژدها برگزیده می‌شود. استاد شیفو ابتدا سعی می‌کند این پاندا را به علت تنبلی از جنگجوی اژدها بودن منصرف کند و در این کار گروه پنج آتشین که شاگرد وی هستند (مار، ببر، میمون، مانتیس و لک‌لک) به استاد کمک می‌کنند اما بعداً منصرف می‌شوند و وی را آموزش می‌دهند و…